دلم به بهانه ی همیشگی
گریست.....
بگذار بگرید و بداند هر آنچه خواست همیشه نیست.
دریا برای مرغابی تفریحی بیش نیست
اما برای ماهی زندگیست
پس برای کسی که عاشقته ماهی باش نه مرغابی...
باشه؟ حتما ؟قول میدی ؟یعنی باور کنم؟آفرین پس همیشه ماهی باشین.
چه خوش خیال است
فاصله را میگویم
به خیالش ترو از من دور کرده.....
نمیداند....
جای تو امن است
اینجا در میان دل من.....
هر آنچه خواستم نیامد به دست
چون که بیگانه بودم به این دنیای پست
در پی آب بودم کوزه به دست
چون که آب یافتم کوزه شکست......
بین رویای شبانه جست و جویت میکنم
نرگس غشق منی هر لحظه بویت میکنم
برگ برگ خاطراتم را خزان بر باد داد
ای گل ناز بهاری آرزویت میکنم......
می نویسم دفتری با اشک و آه
در شبی تاریک و سیاه
می نویسم خاطرات از روی درد
تا بدانی دوریت با من چه کرد.....
شاید فاصله چهره ها را از هم دور کند
اما هرگز نمیتواند سدی
بین قلب ها شود...
در زندگی یاد گرفتیم
عاشق شویم
رویایی شویم
فریاد بزنیم
درد و دل کنیم
گریه کنیم
بخنیدم
اما یاد نگرفتیم خوبان را فراموش کنیم.
شاد باشی که من از شادی تو دلشادم
تا تو شادی ز غم هر دو جهان آزادم
لذت زندگی من همه خرسندی توست
بی وفایم گر وفایت برود از یادم.
خوشتم گرکه"ilove you "احب"دوست دارم
بابا با چه زبونی بگم دوست دارم.
بابا دوست دارم دیگه بفهم.
میدونی چرا غروب سرخه؟
وقتی میبینه ما از هم دوریم آتیش میگیره......
نگذار دیگران نام تو را بدانند
همین زلال بیکران چشمانت برای پچ پچ هزا ساله ی آنان کافیست...
در تاریکی شب سه شمع روشن کردم
اولی برای بودنت...
دومی برای دیدنت...
سومی برای بوسیدنت...
در آخر هر سه را خاموش کردم
برای در آغوش کشیدنت.
مینویسم دفتری با اشک و آه
در شبی تاریک و غمگین وسیاه
مینویسم خاطرات از روی درد
تا بدانی دوریت با من چه کرد.....
قلب خانه ایست با دو اتاق خواب در یکی رنج
و در دیگری شادی زندگی میکند...
نباید بلند خندید چون ممکن است رنج در اتاق
دیگر بیدار شود.
واقعیتش همینه پسرای این دوره و زمونه همشون اینجورین.....
لبخند بزن
بدون انتظار پاسخی از دنیا
بدان روزی دنیا آنقدر شرمنده میشه که
به جای پاسخ لبخند
با تمام سازهایت میرقصد.....
افسوس
آن زمان که باید دوست بداریم
کوتاهی میکنیم
آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم
و بعد برای آنچه از دست رفته آه میکشیم....
گاه دلتنگ میشم دلتنگتر از همه
گوشه ای مینشینم و حسرتهایم را مرور میکنم
نمیدانم کدام خواهش را نشنیدم
و به کدام دلتنگی خندیدمکه دلتنگم......
یکی قشنگی مزرعه رو میبینه
یکی کثیفی پنجره
این تویی که تصمیم میگیری چی ببینی
امیدوارم همیشه قشنگ ببینی
حتی از پشت پنجره ی کثیف......
دیگر تنهاییم را با کسی قسمت نخواهم
کرد.....
یک بار قسمت کردم
چندین برابر شد....
خواهش میکنم
بی حوصلگی هایم را ببخش
بدخلقی هایم را فراموش کن
بی اعتنایی هایم را جدی نگیر
در عوض من هم تو را میبخشم
که سبب همه ی اینهایی....
ماهواره نصب کم ها کو فرکانست
خاطرخات بیمه پا ننه شانست
ال ام بی چرخنم وه گوشه ی چمت
تصویرت صافه خیش ارا دمت.
دنیا رو بدون خانمها تصور کن
بازار خلوت پولها اضافه
خیابان خلوت
شیطون بیکار
مخابرات ورشکست
همه میرن بهشت.
هه هه هه....
قبله یعنی حلقه ی چشم مستت
ضریح اونه که دست بزارم تو دستت
بجای مهر سرمو بذار رو شونت
بجای دخیل پامو ببند به خونت.....
دندان پزشک آخرین دندان گرگ را کشید
نگاهی به صورت گرگ انداخت و پوز خندی زد
گرگ زیر لب گفت بخند....
این است عاقبت گرگی که عاشق بره شود.
وقتی باران بی بهانه میبارد
وقتی تو در کنار من نیستی
وقتی غریبانه به تو می اندیشم
و وقتی صادقانه برایت اشک میریزم
در میان دلتنگی فریاد میزنم
تو عزیزترینم برای همیشه باقی بمان.....
گاهی اشک از لبخند با ارزش تره
جون لبخند رو به هر کسی میتوان هدیه داد
اما اشک رو فقط برای کسی میریزی
که نمیخوای از دستش بدی
دوست دارم.....
نه به خاطر شخصیت تو بلکه به خاطر
شخصیتی که من هنگام با تو بودن پیدا میکنم.
من امشب دستهایم را بالا برده ام
و از عمق وجود خود خدا را صدا میزنم
نمیدانم چه میخواهی
ولی امشب.....
برای تو
برای رفع غمهایت
برای قلب زیبایت
برای آرزوهایت.....
به درگاهش دعا کردم و میدانم
خدا از آرزوهایت خبر دارد
و یقین دارم
دعاهایم اثر دارد......
بیا گرگ بیا .....
به گله ی گوسفندان بزنیم
چشم در چشم های هراسان آنها ....
بگوییم سلام نترسید...
ما هم دل داریم
فقط آمده ایم دو کلام حرف بزنیم.....
تابستان که میشه
دلم شور میزنه نکنه طعم
گیلاسهای بازار مرا از خاطرت ببرد.....
من پذیرفتم شکت خویش را
پندهای عقل دوراندیش را
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این درد دل آشنا دیوانه است
میروم از رفتن من شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش
چون که تو تنهاتر از من میروی
آرزو دارم تو هم عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
معنی برخوردهای سرد را.......